نهج البلاغه در لغت از دو واژه تشکیل شده است. «نهج» و «بلاغت».
«نهج» به معنی راه روشن است و «بلاغت» سخنیست که در آن سه ویژگی لحاظ شده باشد: 1- مقصود و مراد خود را در اوج برساند. 2- متناسب با حال و مقام باشد. 3- فصاحت و گویایی داشته باشد.
پس نهج البلاغه به معنای : راه روشن بلاغت است.
این کتاب در واقع گزیده ای از سخنان امیرالمومنین است که سید رضی با نگاه زیبایی شناسانه بی نظیرش و حسن انتخاب بی مانندش، آن را از میان سخنان امام علی علیه السلام، انتخاب و تدوین نموده است. خود او در مقدمه نهجالبلاغه، چنین توضیح می دهدکه: «پس از تمام شدن، چنین دیدم که نامش را نهجالبلاغه بگذارم، زیرا این کتاب درهای بلاغت و سخن وری را به روی بیننده خود میگشاید و خواستههایش را به او نزدیک میسازد، هم دانشمند و دانشجو را بدان نیاز است و هم مطلوب سخنور و پارسا در آن وجود دارد.» در واقع، انتخاب این نام توسط سید رضی، گویای آن جنبهای از کلام مولاست که سید رضی را سخت مجذوب و شیفته خود ساخته؛ بلاغت و فصاحت کلام و نفوذ آن در عمق جان! سید رضی، به خاطر همین شیفتگیاش به ادب، و به خصوص به کلام امام علیه السلام، بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت به سخنان امام نگریسته و به همین جهت در انتخاب آن سخنان، این خصوصیت را مدنظر قرار داده است.
در اینجا دو سوال مطرح میشود: اول اینکه، آیا سید رضی از نظر ادبی دارای مقام و جایگاهی بوده که بتواند بلیغ ترینها را انتخاب کند؟ و دوم اینکه، آیا نهج البلاغه صرفا یک کتاب ادبی است که شیوه های بلیغ و زیبای سخنوری در آن به نمایش گذاشته شده است؟